گيس گلاب




Tuesday, March 09, 2004

زيتون از اون وبلاگ نويس‌هايي محسوب ميشه كه من خيلي دوسش دارم. هم شخصيتش رو و هم وبلاگش رو (گور پدر هر كسي كه مي‌خواد از اين جمله من برداشت بد بكنه!) از اون آدمهايي كه وقتي آنلاين هم پيداش مي‌كنم اجازه ميدم هر جور مي‌خواد دستم بندازه و باهام شوخي كنه. يه جورايي ياد كسي ميندازه منو.
مطلب شنبه‌اش رو تازه خوندم و برام جالب بود. يه خود انتقادي خوب از جنس زن. زنهايي كه بيش از اينكه مردها بهشون جفا كنن، خودشون كردن. فكر كنم يه بار گفته بود كه بنظر من دختري كه براي يه شب همخوابگي سوار ماشين پسري ميشه شرف داره به اون كه سوار ميشه تا بي هزينه و راحت به مقصد برسه و در مقابل ببخشيد «لاسي» هم زده باشه. چون اولي حداقل لذتي رو با لذتي برابر معاوضه مي‌كنه اما دومي چيز با ارزشي رو با كرايه چند صد تومني تاكسي عوض ميكنه.
اما مبارزات زنان ايراني براي حقوقشون يه مشكل بزرگ ديگه هم داره. خانومهاي ايراني براي احقاق حقوقشون و يا برابري با مردان مبارزه نمي‌كنن. اونها براي تصاحب حقوق مردان و بدست آوردن برتري نسبت به مردان مبارزه مي‌كنن و براي همين هم بازنده هستن.
گاندي به اين علت عليه انگليسي‌ها پيروز شد كه فقط حقش رو طلب كرد و به همين خاطر حتي مردم انگليس هم ازش حمايت كردن و گرنه قبل از اون مبارزات زيادي شكست خورده بود. ماندلا پيروز شد چون سفيد پوستها هم در كنارش قرار گرفتن و اطمينان پيدا كردن ماندلا براي احقاق حقوقش، اونها رو از حقوق مدنيشون سلب نميكنه وگرنه گروه‌هاي متعصب زيادي در جنگ با آپارتايد متلاشي شده بودن. اشتباهي كه در كشور زيمبابوه (رودزيا) صورت گرفت. هزاران مورد ديگه ميشه مثال زد كه خودتون بهتر مي‌دونين.
زنان ايراني وقتي در مبارزه پيروز مي‌شن كه مردان رو دركنارشون داشته باشن نه در مقابلشون.



Home