گيس گلاب




Sunday, November 23, 2003

همونطور كه حدس ميزدم مطلب قبل من در مورد خانومها، خيليها رو دچار غليان احساسات كرد و بعضي از اعضاي طايفه نسوان رو شديدا ناراحت. حتي يكي از خانومها جوابيه اي رو در بندهاي مختلف در نظر خواهي همون مطلب من نوشته.
راستش وقتي كه اون مطلب رو مينوشتم سعي كردم از عناويني نام ببرم كه بين آقايون و خانومها مشتركه و يا حتي چيزهايي كه شايد دلايل رفتاري خانومها در اون مورد، بيشتر به سابقه بد آقايون برميگرده. البته نه اينكه فكر كنيد به كسي اين حق رو ميدم تصور كنه اگه يكبار مثلا فلان آقا توي فلان ماشين خودش رو چنان بهش چسبونده كه جلوي نفس كشيدنش رو هم گرفته، پس حق داره اگه توي ماشين آقايي رو ميبينه به شكل زننده‌اي خودش رو به در سمت ديگه ماشين بچسبونه، نه! همونطور كه «اقل» خانومها متوقع هستن كه نبايد رفتار ضداجتماعي «اكثر» اونها رو به حساب همشون گذاشت، مردها هم چنين توقع‌اي دارن. هدف اين بود كه تلنگري هم به آقايون زده باشم وگرنه ميتونستم بگم :
چند تا خانوم ديدين كه از پنجره خونشون، آشغال رو به حياط خرابه بغل خونشون از طبقه چندم آپارتماني پرتاب نكنن؟!
يا
چند تا خانوم ديدين كه سفره غذاشون رو از پنجره، توي خيابون خالي نكنن؟!
...
توجه داشته باشيد كه اينها ديگه مواردي هستن خاص خانومها و خودم هم با چشمهاي خودم بارها ديدم. از اين نكته‌ها زياد ميشه گرفت. از آقايون هم ميشه گرفت. اما چرا حساسيت من روي خانومها بيشتره؟
يه دليلش رو قبلا گفتم: خانومها خيلي ادعاي ادب و نزاكت و رفتار صحيح اجتماعي هستن و مدام هم از مردها به اين علت ايراد ميگيرن و ...
البته اين دليل شايد براي مطلب طنزآميز قبلم بهانه مناسبي باشه اما دليل واقعي حساسيت چيز ديگه‌ايه.
از نظر من، خانومها بار اصلي تربيت بچه‌ها رو بدوش ميكشن. نسلهاي فردا حاصل تربيت اونها – درست يا نادرست- خواهد بود. جامعه‌اي كه دخترانش قوانين و سنتها رو بدرستي رعايت كنن، آينده درخشانتري خواهد داشت.
نميتونيد منكر اين مسئله بشيد كه مادرها به علت حضور بيشتر در منزل و ارتباط مستقيم با بچه ها، اولين شخص و بهترين و موثرترين شخص تاثيرگذار در زندگي افراد محسوب ميشن. حتي اگر بگيد كه اين روزها خانومها هم شاغل هستن باز نميتونيد منكر بشين نسل امروز كه ما هم جزوشون هستيم، حاصل تربيت مادراني بود كه اتفاقا اكثريت هم خانه‌دار بودن و جالب اينه اون اقليتي هم كه شاغل بودن بچه‌هاشون رو بهتر تربيت كردن.
دختر خانومهاي عزيز كه روزي بچه‌اي تربيت خواهيد كرد :
چند بار مادري رو ديديد كه دست بچه‌اش رو نگرفته باشه و بيتوجه به خط عابر، پل عابر، چراغ قرمز و ... از خيابون عبور نكرده باشه؟
چندتا مادر ميشناسين كه بچه‌اش رو نفرستاده باشه تا آشغالش رو يواشكي جلوي خونه همسايه بزاره و فرار كنه؟
چند تا مادر ميشناسين كه در جواب بچه‌شون كه توي خيابون پفك، شكلات و ... خورده و سوال ميكنه آشغالش رو كجا بندازه نگفته باشه بنداز روي زمين؟
چند تا مادر ميشناسين كه وقتي بچه‌اش براي سوار شدن به اتوبوس دوستش رو هل نداده، توي صف نانوايي جلو نزده، توي امتحان از رو دست دوستش ننوشته و ... سرزنشش نكنه كه چرا زرنگ نيستي؟
....
اصلا چند تا دختر يا خانوم ميشناسين كه اوقات فراغتشون رو با جلوي آينه ايستادن و يا خوابيدن پر نكنن؟ چقدر مطالعه ميكنين؟ روزنامه چقدر ميخونين؟ جز اخبارهاي عاميانه‌اي مثل حوادث، خاطرات يك دختر فريب خورده، فال متولدين فلان ماه در امروز به سبك چيني و هندي و ... چه خبر ديگهاي رو دنبال ميكنين؟ چقدر روي رفتارهاي اشتباه اجتماعيتون حساس هستين و سعي در اصلاحشون دارين؟ چقدر سعي ميكنين امروزتون با ديروزتون فرق داشته باشه؟ ...؟ خلاصه بگم، چطور سوادتون، تجربهتون، تواناييهاتون، شخصيتتون و ... رو بالا ميبريد؟ چطور چيز ياد ميگيريد؟ اصلا چيزي ياد ميگيريد؟!
بهتون بر نخوره، مثل بقيه مردم تا حرف تندي شنيدين حالت حمله نگيريد، به اين فكر كنيد چقدر ميتونيد مصداق اين حرفها باشيد؟ اگر نيستيد كه ناراحتي نداره و اگه هستيد باز فكر نكنيد دارن بهتون توهين ميكنن. جواب اين سوالات رو به خودتون بدين نه من!
باز تاكيد ميكنم كه منكر اين مسئله نميشم كه آقايون هم ضعفهاي اخلاقي زيادي دارن كه بايد برطرف بشه اما شما كه مدعي رعايت صحيح همه اصول اخلاقي – اجتماعي هستين ديگه خواهشا نسل فرداي ما رو – چه دختر و چه پسر – اين شكلي تربيت نكنين!



(0) comments


.......................................................................................................................................................

Saturday, November 22, 2003

يكي ديگه از چيزهايي كه در مناسبات اجتماعي حرص منو در مياره و كاملا هم ريشه فرهنگي داره، مسئله تمثيلهاييه كه ما معمولا در صحبتهايي روزمره، شوخي يا جدي بكار ميبريم.
مردم معمولا وقتي يه مثل يا قصه تمثيلي ميشنون و يا حتي صفتي در موردشون بكار ميره، بيشتر از اينكه به روابطي كه اون تمثيل ميخواد نشون بده توجه كنن، به شخصيتها توجه ميكنن. يعني اينكه وقتي براشون داستاني رو ميگي كه با استفاده از نام دو شخص يا موجود قصد داشته باشي رابطهاي (فيزيكي – حسي و ...) رو توصيف كني، فورا افكار طرف ميره سراغ اون نامها كه بسته به نام بكار برده شده شخص شنونده رو خوشحال يا ناراحت ميكنه.
فكر كنم خيلي گنگ گفتم. بزاريد مثال بزنم.
«گاو» نام حيواني است 4 پا و شاخدار! موجودي كه ما از نظرهاي بسيار بهش مديونيم! بگذريم كه تقريبا از همه جاي اين موجود استفاده ميشه، خود نام اين حيوان (كه نزديك به 2 ميليارد از مردم زمين هم ميپرستنش) در فرهنگ عاميانه مردم بسيار استفاده داره.
همه ما اصطلاحاتي مثل « مثل گاو ميخوره!»، «مثل گاو سرش رو انداخت پايين و رفت!»، «مثل گاو داره نگاه ميكنه!»، «هيكلش مثل گاو ميمونه!»، «زور گاو رو داره!»، «...!» رو شنيدين. هر كدوم از اين جملات توصيف حسي يا حركتي يا چيز ديگه‌اي است با استفاده از كلمه‌ي گاو. حالا نكته اينه كه شنونده و كسي كه مخاطب اين جملات بوده، بدون توجه به اينكه در تمام اين جملات هدف توصيف وضعيتي بوده كه گاو بيچاره مصداقش محسوب ميشه، ناراحت ميشن كه چرا به اونها گاو گفته شده. در حالي كه در جملاتي كه مثال زده شده فقط يه جمله هدف كاملا توهيني داشته و جملات ديگه يا توصيف صرف بوده يا حتي تعريف.
اين موارد اصلا در فرهنگهاي ديگه وجود نداره. در كشورهاي ديگه معمولا اطلاق نام يك حيوان به علت توصيف وضعيتي، توهين نيست و كسي هم ازش ناراحت نميشه.
البته ما با اين ابتكار! كه ريشه در فرهنگ ما داره خدمت بزرگي به ادبيات فحش سرزمينمون كرديم و بازه فحش رو كلي گسترش داديم اما مشكل اينه كه حالا ديگه نه تنها تعريف مشخصي از توهين و فحش (كه توجه داشته باشين دو مورد از هم جدا هستن) نداريم بلكه حتي گاهي اوقات در توصيف يك حالت و وضعيت هم مشكل داريم و بايد مراعات خيلي چيزها رو بكنيم كه مبادا مخاطبمون برداشت بد كنه.


(0) comments


.......................................................................................................................................................

Wednesday, November 19, 2003

نشد اين مطلب رو ننويسم :
1- لندن پايتخت بريتانيای کبير است که کشوری است مستقل و پنجاه و يکمين ايالت شما نيست.
2- افتخار ما ملکه اليزابت دوم است (ما این را بر اساس اعداد لاتين با دو خط عمودی می نويسم و آن را دوم می خوانيم نه يازده) نبايد دستت را روی بازوی ملکه بگذاری، نبايد او را «عسل» يا « عزيزم » صدا کنی. ايشان هميشه «علياحضرت» يا « مادر ملت» هستند.
3- بزرگترين پسر ملکه پرنس چارلز نام دارد نه «چونک». با او درباره پيشخدمت ها و ملافه ها حرف زده نمی شود و کسی از او نمی پرسد که آخرين ويديويی که ديده چيست؟
4- در شام رسمی در کاخ بايد دستمال سفره استفاده کرد، بيگ مگ و سيب زمينی سرخ کرده هم در منو نيست.
5- ارتش امپراتوری بريتانيا در جنگ کبير به پيروزی رسيد، نه تام کروز يا بروس لی.
6- ما در يک دموکراسی زندگی مي کنيم و مردم حق دارند تظاهرات کنند، اگر هزاران نفر مخالف جنگ را در مسير ديدی نمی توانی بخواهی آنها را به کونتانامو ببرند.
7- ما شلوار می گوييم و نه تنبان. به همين ترتيب سياست خارجی شما آمريکا را قضاوت می کنيم.
8- ويليام شکسپير بزرگترين نمايشنامه نويس ماست که رومئو و ژوليت را او نوشته نه زفيرللی فيلمساز. تقاضای ملاقات با او هم نکن مرده است.
9- قبل از ورود به محدوده شهر لندن مطمئن شو که همراهانت عوارض شهرداری را پرداخته اند وگرنه برای هر اتومبيل 40پوند جريمه می شوی.
10- ما در چای خود شير می ريزيم نه يخ و صبح ها نان تست می خوريم نه کلوچه خمير و در پياده رو راه می رويم نه در حاشيه خيابان.

اين ها که خوانديد نوشته ای است از شماره روز دوشنبه روزنامه سان خطاب به جورج بوش که قرار است فردا به لندن بيايد. سان پرتيراژترين روزنامه بريتانياست و ...

ادامه مطلب رو اگه خواستيد توي وبلاگ بهنود بخونيد.


(0) comments


خيلي سال پيش من يه آدم «ضد زن» شديد بودم. البته ماجرا برميگرده به دوره راهنمايي و دبيرستان كه هنوز هيچ ضربه‌اي به سرم نخورده بود و خاطرخواه نشده بودم! بعد كه شدم علاوه بر تغييرات شديد احساسي، دچار تغييرات شديد رواني هم شدم و كاملا مغزم معيوب شد بصورتي كه از مدافعين شديد حقوق زنان شدم.
الان كه اينها رو مينويسم به حول قوت الهي كمي حالم بهتره در نتيجه بهتر ميتونم در مورد زنها قضاوت كنم!
به نظر من خانمها عزيز كه البته احترامشون هم خيلي واجبه، خيلي موجودات غير اجتماعي و گاهي هم ضد اجتماعي هستند. البته بديهي كه اونها اين اتهام بزرگ رو قبول نكنن، چون معمولا خانومها مدعي هستند كه خيلي هم آداب دان هستند و اين مردها هستند كه بويي از ادب و نزاكت نبردن. اما شما كلاهتون رو قاضي كنين و به اين سوالات جواب بدين:
1 – چند تا خانوم ميشناسين كه وقتي كه وارد اتوموبيل، مغازه و ... ميشن سلام و خسته نباشيدي بگن؟
2 – چند تا خانوم ميشناسين كه وقتي كه از اتوموبيل، مغازه و ... خارج ميشن و سرويسي دريافت كردن، تشكر و خداحافظي كنن؟
3 – تا حالا چند تا خانوم ديدين كه توي اتوموبيل يا هر وسيله نقليه عمومي، با اولين تماس بدني، به مردي كه بهشون خورده حمله نكنن؟
4 – چند بار ديديد كه توي وسيله نقليه عمومي، يه خانوم خيلي طلبكارانه از آقايون توقع نداشته باشه كه جاشون رو به اون بدن و خودشون بايستن يا هر نوع سختي ديگه رو تحمل كنن؟
5 – چند خانوم ميشناسين كه توي خيابون وقتي ازش آدرسي يا هر چيز ديگه سوال كردين، فكر نكنه دارين بهش متلك ميگيد و بهتون دري وري نگه؟
6 – چند بار ديدين كه خانومها، بي توجه به عابرين پشت سر، توي خيابون يهو ناايستن يا تغيير جهت ندن بطوريكه گاهي تصادف پيش مياد؟
7 – چند خانوم ديدين كه به چراغ قرمز توجه كنن؟
8 - چند خانوم ديدين كه راهنماي يه طرف رو نزنن و به طرف ديگه بپيچن؟
9 – چند خانوم رو ديدين كه بزرگراه رو برعكس نيان؟
10 - ...
باور كنيد از اين موارد جزيي زياد ميشه پيدا كرد و قبول دارم آقايون هم بعضي از اين كارها رو مرتكب ميشن و يا اينكه همه خانومها هم اين كارهاي گفته شده رو انجام نميدن اما نكته اينه كه خانومها خيلي مدعي هستن كه آداب دان هستن و مردها همگي بينزاكتن.

البته اين بحث ادامه داره ...


(0) comments


.......................................................................................................................................................

Sunday, November 02, 2003

نمي‌دونم چرا آدمهايي كه پول دارن يا زيبايي، به هر شكلي كه شده سعي مي‌كنن پول و زيبايي‌شون رو پنهان كنن كه اگه كسي خواست يه روزي دوستشون داشته باشه، مطمئن باشن كه اونها رو براي پول و زيباييشون نخواسته و ...
حالا يه عده سعي مي‌كنن كه هر طوري شده پولدار و زيبا بنظر بيان تا بلكه كسي دوستشون داشته باشه و يا بهشون توجه كنه!


(0) comments


.......................................................................................................................................................

Home