گيس گلاب




Tuesday, February 18, 2003

گاهي اوقات ميبينم دوستاني كه در نظر خواهي‌هام برام مينويسند، در ارتباط با مسائل مذهبي و ديني، من رو متهم به توهين به اعتقادات بعضيها ميكنند. براي همين لازم ديدم اين مطلب رو بنويسم.
پيش از هر چيز بگم كه مخاطب من، علي آقا، فحاش عزيزي كه گاهي اظهار لطف ميكنن و در نظرخواهي‌هام مطالبي مينويسند كه موجبات خنده و تفريح من و بقيه دوستان رو فراهم ميكنن، نيست. مخاطبم دوستان جوان و زودرنجيه كه زود هم قضاوت ميكنن..
در نقشه‌كشي، براي اينكه يك جسم رو بهتر ببيني و بشناسي و درك كني، تاكيد دارن كه بايد اونها رو از نقاط ديد مختلف ديد (Viewport). به اين ترتيب قادر خواهيم بود تمامي نقاط پنهان مونده جسم رو هم كشف كنيم! ... تمام كاري كه من هم سعي دارم انجام بدم تغيير اين نقاط ديد، در مورد مسائل ديني و مذهبيه. من فكر ميكنم براي شناخت بهتر افراد، بهتره اونها رو از همه زوايا ديد و سعي كرد مثل اونها فكر كرد. من در نوشته‌هام هميشه سعي كردم با زباني طنز، و با پرهيز از توهين به كساني كه به هر دليل براي بعضيها عزيزن، مطلبم رو بيان كنم. گرچه بعضيها در علاقه‌شون اونقدر افراط ميكنن كه عادي صحبت كردن در مورد عزيزانشون رو هم توهين محسوب ميكنن.
من آدم معتقد به دين نيستم. اما از عدم اعتقاد نسل جديد به دين متاسف ميشم! چون فكر ميكنم كه اگه من و همفكرهاي من، يه روزي دين رو كنار گذاشتن، چيزي محكمتر داشتن كه جايگزينش كنن. اما در نوشته‌ها و حرفهاي نسل جديد، بنظر نميياد كه چنين جايگزيني داشته باشن.
خيلي اوقات فكر ميكنم چرا نسل جديد، تا اين حد دين گريز شده. صرف نظر از جوابهايي كه خيلي‌هامون به اين سوال ميديم (مثل حكومت، سخت گيري، ...)، من فكر ميكنم اشكال عمده، از معرفي بدي هست كه ما از دين انجام داديم و اين هم ريشه در تفكرات و آموزش سنتي خودمون داره كه سينه به سينه به ارث رسيده و نميخوايم تغييرش بديم.
يادمه سال اول دبيرستان بودم كه دبير دينيمون رو كه اصلا هم از من خوشش نمياومد، مقابل اين سئوال معروف قرار دادم كه آيا «خدا ميتونه سنگي خلق كنه كه خودش نتونه بلند كنه؟!» به هر شق اين سئوال جواب داده ميشد، اثباتي بر ناتواني خدا محسوب ميشد. دبير با معلومات ما هم پس از چند جلسه معطلي و طفره از جواب، بلاخره پاسخ خردمندانشون رو اعلام كردن : «اصلا سئوال شما اشتباه است!» و بنده رو هم در مدرسه ام‌الفساد اعلام و ديگران رو از دوستي با من نهي كردن!
ميدونين مشكل كجاست؟ مشكل اينه كه ما هميشه هر چي از دين و خدا هست رو اسطوره‌اي و افسانه‌اي معرفي ميكنيم و از بچه ميخوايم باورش كنه. از طرفي داستانهاي ديو و پري و فيلمهاي تخيلي رو نفي ميكنيم و هر كي باورش كنه بهش ميخنديم و از طرف ديگه، قصه جن و فرشته و بهشت و جهنم و رو ميخوايم بدون سوال بپذيره و باور كنه و اگه هم باور نكرد، هزارتا اتهام دريافت ميكنه.
ما در تعريف دين و خدا مشكل داريم نه در خود اون! بقول موريس مترلينگ، ما از هزاران سال پيش همه‌چيزمون تغيير كرده، اما هنوز خدايي رو ميپرستيم كه زاده ذهن مردم هزاران سال پيشه. ما فكر ميكنيم هر چي پيامبر و امامانمون رو از مردمان زميني جداتر كنيم و بالاتر ببريم و براشون معجزات عجيب بسازيم و اونها رو خالي از خطا نشون بديم و راستي و كژي رو بر اساس رفتار اونها بسنجيم، اونها رو بيشتر قابل پرستش كرديم و نسل جديد بيشتر اونها رو محترم و عزيز خواهند دونست. در حالي كه نسل جديد اگه به اين داستانها نخنده، اونقدر سست اعتقاد ميشه كه با كمترين تلنگر منطقي، دست از همه چي ميكشه دقيقا راه عكس رو در پيش ميگيره.
من در مورد علي (امام اول شيعيان) بارها نوشتم. معتقدم علي رو بايد چند وجهي ديد. اگه كارهايي كه علي در حمله‌ي اعراب به ايران در صدها سال پيش انجام داده ملاك قرار بديم بايد بگم اگه كسي ايراني باشه و دوستدار علي، خائني است به كشورش! اينكه علي چه كارهايي انجام داد و چه جنايتهايي كرد رو ميزارم برعهده خودتون كه مطالعه كنيد. اما علي در تاريخ اسلام مرد بزرگي محسوب ميشه (لازم به تذكر كه ديگر امامان عزيز شيعه جايي در تاريخ ندارند) و اين بزرگي نه بخاطر قصه‌هايي است كه شيعيان ميسازند و اون رو تا حد خدا بالا ميبرند. همه تاريخ به صداقت و راستي و عدالت علي گواهي ميكنند. اما همين علي هم در جنگ، براي پيروز شدن، از كلك و خدعه ابايي نداشت (رجوع شود به جنگ خندق و مبارزه با عمرو). همين علي چند همسر داشت و از صيغه كردن زنهاي بي‌شوهر دريغ نميكرد و ... و اينها، هيچكدام، اگر هم گفته بشه به علي توهين نشده. نكته اينجاست كه ما ميخوايم علي رو با اصول اخلاقي كه ايراني امروزي بهش معتقده بسنجيم، براي همين هيچكس نميخواد زير بار علاقه‌ي علي و حتي پيامبر به جنس مخالف بره (جمله‌اي منقول است از پيامبر اسلام كه : «من سه چيز را در دنياي خاكي بيش از همه چيز دوست ميدارم، نماز، كار و زن). فكر ميكنم براي همه‌ي ما و نسل جديد (و خود علي!) بهتر باشه علي عرب 1400 سال پيش رو معرفي كنيم و با شناخت كافي از فرهنگ زمانش، رفتارش رو بسنجيم و دوستش بداريم تا اينكه يك علي ايراني خلق كنيم و احمقانه بپرستيمش.
شايد بعدها فرصتي بشه كه همينطور كه بعضي از صفات منفي افراد معروف تاريخ رو مينويسم، از خصوصيات خوب اخلاقيشون هم بگم.
و در پايان اشاره‌اي داشته باشم به دوستمون، علي آقاي فحاش :
براي بزرگ كردن كسي، ميشه اون رو تا حد افسانه‌ها بالا برد، اما براي بزرگ نگه داشتن كسي بايد اون رو مثل يك انسان ديد، با همه ضعفها و عيبهاش، و همه خوبيهاش.



Home