گيس گلاب




Friday, December 13, 2002

يادمه سال 62 بود كه مقاله‌اي خوندم توي مجله دانستنيها كه اون موقع در دوران اوج بسر مي‌برد و خانوم فرانه‌ي بهزادي هنوز اونقدر احمق نشده بود كه وارد سياست بشه و مجله‌اش رو لغو امتياز كنه.
مطلب مقاله در مورد «خروس» بود و نوشته بود اگر بخواهيم روزي از ميان حيوانات جفتي شبيه به جفت انساني پيدا كنيم، بي‌ترديد مرغ و خروس نزديكترين خواهد بود.
توي مقاله اشاره به هيچ شباهتي نكرده بود و فقط به ذكر خصوصيات زندگي مرغ و خروس اكتفا كرده بود. اما مثل هميشه يه اشاره براي من كافي بود كه شبيه‌سازي‌هام رو شروع كنم تا جايي كه همين الان هم مي‌خوام وضعيت نسل سنتي و مذهبي و تا حدودي لمپن ايراني رو مثال بزنم بهشون مرغ و خروس مي‌گم.
پدر من هم اتفاقا از سرگرمي‌هاي بسيار مورد علاقه‌اش، نگهداري مرغ و خروس، خصوصا از نوع «لاري»، براي جنگ بود اين مسئله كمك زيادي به تحقيقات من كرد!
حال با هم نگاهي به اين شباهتها ميندازيم :
1 – خروسها تا 30 مرغ را قادرند در حرمسراي شخصي خود (محدوده‌ي بين دو خروس رقيب و مجاور) نگه دارند.
مرد‌ها قادرند تا 4 زن را به عقد نكاح دائم خود در آورند (اگر هم تواني موند هر چقدر خواستن صيغه كنن)
2 – خروسهاي جوان براي تصاحب يك مرغ با هم مي‌جنگند و خروس قوي‌تر مرغ را تصاحب مي‌كند.
جوانان غيور ما هم، هر روز بر سر هر چها‌رراهي در حال كتك‌كاري هستن كه 90 درصد مستقيما و 10 درصد هم غير مستقيم به تصاحب دل و تن زني مربوط مي‌شه.
3 – خروس قوي، هر روز صبح، بعد از خروج از لانه، خروس ضعيفتر را به باد كتك مي‌گيرد تا برتري خود را يادآوري كند.
جوانان عزيز ما هم در اولين موقعيت مناسب، در محل تجمع دختران عزيز، به جون هم مي‌افتن تا قدرت خودشون رو به رخ كشيده باشن.
4 – تجاور خروس بيگانه، به محدوده حروسي ديگر، به جنگي بين آن دو بر سر تصاحب محدوده و مرغهاي يكديگر خواهد انجاميد.
جوونهاي عزيز هم براي تصاحب كوچه و دختر‌هاي محل، با هر غريبه‌اي كه به محلشون بياد درگير مي‌شن.

اين چند نكته رو هم خودم تحقيقات كردم !
5 – خروس بي‌مرغ، گاهي براي ارضاء، به سراغ خروسهاي ضعيف‌تر و يا حتي پرندگان ديگري (مثل اردك) مي‌رود.
جوونهاي ما هم اگه دستشون به زن نرسه، به سراغ همجنس و در مرحله بعد به سراغ حيوانات مي‌رن.
6 – خروسها، تنها حيواناتي هستند كه مادر و خواهر خود را به عنوان جفت انتخاب مي‌كنند.
در اين مورد ديگه مثال نمي‌زنم.
7 – وقتي مرغي رو براي اولين بار در كنار خروسي قرار مي‌دهيد (مرغهايي از نوع لاري)، معمولا جنگ كوتاهي بين اين زوج جديد در همان لحظات اوليه رخ مي‌دهد كه اگر برنده اين جنگ، مرغ باشد، خروس تا ابد قادر به نزديكي و كامجويي نخواهد بود.
اين يكي شبيه گربه دم حجله كشتن مي‌مونه!
اما روابط بين انسانها و مرغ و خروسها رو هم ميشه شبيه بعضي روابط دونست، مثلا :
8 – صاحب خروس، هر گاه اراده كرد، محدوده‌ي خروسها را تعيين كرده و براي آنها مرغ انتخاب مي‌كند.
پدر و مادر‌هاي بعضي‌ها، يا بعضي از پدر و مادر‌ها! هر وقت اراده كردن براي بچشون زن مي‌گيرن و اونها رو به ظاهر مستقل اعلام مي‌كنن.
9 - صاحب مرغ، هر وقت تصميم گرفت، مرغهاي كرچ شده را بر روي تخم خوابانده و آنها را صاحب جوجه مي‌كند.
بعضي از پدر و مادرها هم هر وقت اراده كردن، بايد بچه‌هاشون صاحب بچه بشن و …
10 – صاحب مرغ، هر گاه متوجه شود كه مرغ قادر به تخم گذاري يا تبديل تخم به جوجه نيست، آنها را كشته و مرغهاي ديگري را براي خروس جايگزين مي‌كند.
پدر و مادر‌هاي محترم هم، هر وقت ببينن كه زني كه براي پسرشون گرفتن بچه دار نمي‌شه، خيلي راحت طلاقش رو مي‌گيرن و زن ديگه‌اي براي پسرشون مي‌گيرن.
و در انتها، خلاصه مي‌كنم كه بعضي از پدر مادرها (صاحبين مرغ و خروس) به بهانه‌ي همان يه لقمه‌اي نوني كه از بچگي به بچه‌هاشون دادن (دون جلوي مرغاشون پاشيدن) و زندگي راحتي كه براشون آماده كردن (لونه‌ي امني كه براي مرغهاشون ساختن و از هر خطري محافظتشون كردن) مي‌خوان تا آخر عمر اختيار زندگي بچشون رو داشته باشن.



Home