گيس گلاب




Monday, November 25, 2002

يادمه دوران دبيرستان، خيلي‌ها دنبال عشق و عاشقي و ملزوماتش بودن. اين كه ميگم ملزومات منطورم هديه و گل و نامه عاشقانه و ترانه‌هاي لوس آنجلسيه!
معمولا براي اكثر حالات عاشق و معشوق، يه ترانه‌ سروده شده! اون موقع هم كه همه داغ بودن و عاشق و از اين ترانه‌ها پشت تلفن و توي نامه‌هاشون به وفور استفاده مي‌كردن.
بعضي‌ها ديگه شورش رو در آورده بودن. وقتي از آهنگي خوششون ميومد، سعي مي‌كردن به موقعيت براي اون آهنگ در روابطشون ايجاد كنن كه بتونن آهنگ رو مصرف كنن. يا اينكه تا موقعيتي براي كسي پيش ميومد فورا آهنگ رو يادآوري مي‌كردن تا كمكي به دوست عاشقي كرده باشن و در كنارش هم فخر فروشي از اينهمه سواد و دانايي كه البته در اون سن و سال هنر باارزشي بود!
...
بعضي از اين دوستان طرفدار وبلاگ خورشيد خانوم، ظاهرا مقدار متنابهي حرف قشنگ و نصحيت و احتمالا چند نقشه معتبر از راه درست زندگي كردن و چند كروكي از واحدهاي بهشتي در دست دارن و اصرار دارن جايي بكار ببرندش.
عزيزان دانا و توانا و باسواد من!
من به كسي در هيچ جايي توهيني (مگر به طنز و به قصد شوخي) نكردم كه نصايحتون رو مصرف مي‌كنين. من هم اين حق رو براي خودم قائلم كه علاوه بر اينكه گاهي از وبلاگي تعريف مي‌كنم، اگه ويلاگي از نظرم مزخرف بود، نظرم رو بگم و وبلاگش رو نقد كنم و متقايلا ديگران هم اين حق رو دارن.
پس لطفا بعضي از دوستان كه براي من نظرات اندرز گونه‌اي در جهت ساخت مدينه‌ي فاضله‌اي با مردمي همه شبيه خورشيد خانوم فرستاندن، شاخ نصيحتشون رو جاي ديگه‌اي فرو كنن!
...


Home