گيس گلاب |
صفحه اصلی
همسايه هايي كه دوسم دارن |
Thursday, April 25, 2002
بابا دو روزه كه علاف اين SQL Server 2000 شدم و همه كارام عقب افتاده. تا ديروز مثل آدم نصب ميشد اما حالا كليد كرده و نصب نميشه. خودم و پاره كردم شايد بيشتر از 20 بار نصبش كردم حتي دست به دامن نسخهي 7 شدم، اما نشد كه نشد. ديگه مغزم فتوايي نميده. فكر كنم آخرش مجبور شم حتي دوباره ويندوز نصب كنم. بگذريم.
گيس گلابتون , ساعت
10:54 PM
واما بخش دوم پاسخ به آقاي «دلتنگيها» : دوست عزيز من. گفتي كه كار حسين كاري بود عظيم و بر روي جهت انساني اين عمل تاكيد كردي و حتي پاي بزرگاني چون ماهاتما گاندي، ارنستو چگوارا، امليانو زاپاتا، مائو تسه دونگ و … بسياري را پيش كشيدي و بر صفت پايداري آنان در راه آرمان و اعتقاد تحسين نمودي. عزيز من، گفته بودي از تاريخ هيچ نميداني همانگونه كه من از علم ادبي و فلسفي كه تو براي خود بر شمردي شايد بيبهره باشم. پس بگذار مقايسهي كوچكي بكنيم بين آنان كه برشمردي : همهي آناني كه نام بردي – به انضمام حسين – در يك مورد ظاهرا اتفاق دارند و آن اينكه همهي آنان براي «چيزي» كه خواستند جنگيدند و گرچه در مورد خواستهي آنان اختلاف نظرهايي وجود دارد بين دوست داران و دشمنانشان، كه آيا براي قدرت و زور جنگيدند و يا آرمان و اعتقاد. اما من نيز چون تو و دوستداران اين نامها بر اين نظر هم عقيده خواهم شد – لااقل موقتا – كه آنان بر سر آرمان و عفيدهاي جنگيدند. پس تفاوتها در چيست؟ اول گاندي : گاندي به شهادت حتي دشمنانش مردي بود شريف و پاك كردار كه در عين حال ناسيوناليستي دو آتشه. اما در جنگ با دشمنانش هرگز راه حل خشونت آميز را انتخاب نكرد تا بريتانياي قدرتمند را به زانو درآورد و بااينكه يك هندو بود هرگز بين انسانها بر اساس دينشان و اعتقادشان تفاوتي قايل نشد (كاري كه شما مسلمانان حتي در قرآنتان به راحتي و با انتخاب كلمهي كافر انجام ميدهيد) و آنچنان در اين راه پيش رفت كه سرانجام بهدست همكيشي متعصب كشته شد. (نمي دانم آيا ميداني گاندي دومين مرد هزاره، بعد از انيشتن نام گرفت؟) دوم چگوارا : انقلابي بود انترناسيوناليست و به دنبال انقلابي جهاني، و البته ماركسيستي تا همهي مردم جهان را از زير يوغ امپرياليسم جهاني خارج كند. اين انقلابي معروف بعد از اينكه دوشادوش كاسترو بزرگ كوبا را آزاد كرد و غرور آمريكا را خرد، به بوليوي رفت و سرانجام در جنگلهاي بوليوي بدست نيروهاي دولتي كشته شد. سوم زاپاتا : شورشي سادهدلي كه بر ضد استعمارگران اسپانيايي قيام كرد تا بتواند به مردم و دهقانان فقير كمكي برساند گرچه اين شورش در ابتدا به موفقيتهايي هم رسيد اما او نيز سرانجام به دست معاندين و با توطئه خائنين كشته شد. چهارم مائو : شايد تنها فردي باشد كه با ديگران اندكي متفاوت است، هم در شروع و روش كار و هم در پايان. مائو در كشوري باز مانده از ويرانيهاي جنگ دوم بر عليه نظامي سرمايهداري، پايه گذار انقلابي كمونيستي شد و تا پايان عمر نيز چنين نظام بستهاي را هدايت كرد. بگذار او را از اين جمع كوچك كنار بگزاريم كه ظلمهاي او و حكومتش بر ملت آرام و صلح طلب تبت با دالايي لاما رهبر انديشمندشان بر هيچ كس پوشيده نيست. و در انتها حسين بن علي : دومين پسر چهارمين خليفهي اعراب و نوادهي پيامبر مسلمانان. مردي كه همهي روايتهاي تاريخ در قيام يا شورش او بر عليه ششمين خليفه اعراب خلاصه ميشود. انقلابي پاك طينت و پاك كردار كه در تلاشي نافرجام براي احياء كردن سنتهاي ساده جدش و مردم سالارانه پدرش با گروهي اندك در بياباني به نام كربلا كشته شد. سعي بسيار كردم كه در توصيف حسين نه ادبيات متملقانه و ثناگويانه شيعيان را بكار برم و نه لحني توهين آميز. بلكه با لحني كه از ديگر نامداران تاريخ ياد كردم از او نيز نام بردم و نكته نيز در همين جاست! ما بسيار از نامداران را ميستاييم و بر دشمنان آنان لعنت ميفرستيم. در طول تاريخ بسيار بودند آزاد مرداني كه بر سر آرمانهايشان ايستادند. اسطورههايي چون آرش كمانگير و سياوش كه در افسانهها و باورهاي ما جاي دارند تا رادمرداني چون بابك خرمدين و اميركبير و محمد مصدق و بسياري نامهاي ديگر در طول تاريخ ايران و جهان كه اگر عمري باشد (و وبلاگي بر قرار!) شايد از زندگي همهي آنان يادي كنم و نامي برم. بسياري كه اگر بيش از حسين نبودند كه كم هم نداشتند. مرداني كه ما آنها را نقد ميكنيم و برناكامي آنها تاسف ميخوريم. اما صرف حقيقت جويي كسي بايد موجب عزاداري 1400 ساله و ناديده گرفتن مليت شود؟ براستي ما براي چه عزاداري ميكنيم؟ براي مرگ انساني كه اگر كشته نميشد هم دير يا زود از اين دنيا ميرفت؟ براي هدفي كه حسين به آن نرسيد كه شايد اگر ميرسيد امروز مسلمانان هم به همان اندازه مسيحيان از دين دولتي دوري ميكردتد؟ كه اگر ميرسيد شايد مردم ما امروز ديگر تن به تجربه تلخ حكومت ديني نميدادند؟ يا بر چگونگي مرگ او كه بسياري چون او مردهاند و بر آنها نميگرييم؟ ما واقعا چرا عزاداريم؟ از هر زاويه منطقي كه بنگري چون حسين در جهان بسيارند. پس دوست من، از منظر انساني به شورش ( يا بقول شما قيام) عاشورا نگاه مكن. به سراغ همان منظر ديني برو كه گويا در آن بسيار مطلع نيز هستي. اما اگر بخواهيم از اين منظر نيز در مورد حسين صحبت كنيم شايد به همان مطلبي برسيم كه در آخرين بازديدم از وبلاگت ديدم در موردش صحبت كردهاي كه همان تحريف حقايق مربوط به وقايع عاشوراست. مطالب مرحوم مطهري آنقدر گوياست كه جايي براي اظهارنظر من و تو باقي نميگذارد. پس با پذيرفتن مطلب كه جدا از اينكه چه حسين لايق تمام اين مراسم باشد چه نباشد، دوستداران جاهلش در طول تاريخ بسيار در حق او ظلم كردهاند از اين مطلب ميگذريم. بخاطر داشته باش حسين وقتي امام حسين سيد شهدا و قهرمان آزادگي است كه در مذهب شيعه باشد و گرنه در بيرون اين مذهب انساني است عادي و شايد بزرگمردي متوسط نه بيشتر. -- ادامه دارد -- .......................................................................................................................................................
Comments:
Post a Comment
|