گيس گلاب




Sunday, March 31, 2002

!Hello World


من آمده‌ام! واي واي ...

... و بدين ترتيب جهان از بازگشت گيس گلاب آگاه شد.

تا فرصتي ديگر.


(0) comments


.......................................................................................................................................................

Saturday, March 09, 2002

امشب بايد باهاتون خداحافظي كنم. بايد براي يك سفر كاري برم شهرستان.
ممكنه كه نرسم برگردم و عيد هم همونجا بمونم. اگه يه مدت پيدام نبود نگرانم نباشيد!
راستي :
عيد همه وبلاگ نويسهاي داخلي و خارجي مبارك.


(0) comments


يكي از دوستان برام نامه داده كه بياييد و وبلاگ منو ببينيد. يه نگاهي انداختم بنظرم جالب اومد. بايد امشب وقت كنم و كامل بخونمش.
آدرسش رو مينويسم تا شما هم سري بزنيد.


(0) comments


.......................................................................................................................................................

Friday, March 08, 2002

جمع همسايه ها تا 3 مارس به 470 وبلاگ رسيد :
الف = 57 ؛ ب = 22 ؛ پ = 15 ؛ ت = 19 ؛ ج = 6 ؛ چ = 5
ح = 7 ؛ خ = 21 ؛ د = 24 ؛ ر = 18 ؛ ز = 11 ؛ ژ = 2
س = 22 ؛ ش = 13 ؛ ص = 2 ؛ ض = 1 ؛ ط = 1 ؛ ع = 8
غ = 8 ؛ ف = 9 ؛ ق = 8 ؛ ك = 18 ؛ گ = 11 ؛ ل = 3
م = 36 ؛ ن = 21 ؛ و = 30 ؛ ه = 14 ؛ ي = 22 ؛ غيره = 7



(0) comments


دوستي نامه داده بود و ازم پرسيده بود كه گيس گلاب يعني چي؟ گرچه جواب اين دوست رو براش ميل خواهم زد اما بفكرم رسيد بپرسم كسي معني اين كلمه رو مي‌دونه يا نه؟
جواب هاتون رو برام بفرستيد.


(0) comments


آخيش راحت شدم!
بابا من يه هفته ميشه كه مي‌خوام بنويسم ولي مگه ميشه! يه بار اينترنتم قطع ميشه، يه دفعه‌ي ديگه ويندوز به هم ميريزه، دفعه‌ي بعد خودم برام كار پيش مياد، يه دفعه بلاگر مريض ميشه، يه بار هم من دچار گير ميشم. خلاصه دردسرتون ندم. ابر و باد و مه و خورشيد و فلك عليه اين چتد خط اراجيفي كه من مي‌نويسم دست به دست هم داده بودند.
آخرين گير را هم IE6 مسخره داده بود. هر كار مي كردم صفحه هاي فارسي HTML را برعكس نشون مي‌داد. با همه جاش ور رفتم. همه چيز درست بود. جالب اين بود كه نوشته ها را در هر محيط ديگه‌اي كپي مي‌كردم مشكلي وجود نداشت اما داخل Explorer كه مي‌اومدم ديوونه مي‌شد. خلاص ديگه مغزم فتوا نداد چيكار كنم، زدم IE6 رو Uninstall كردم. ديدم همه چيز درست شد و الان درخدمت شما هستم.
اما در اين مدتي كه نبودم يه خبر بكر و جانگداز بدست آوردم كه براتون ميگم ولي كسي سكته نكنه. فرار مغزها هم ممنوع!
آي……… وبلاگ نويسها! انفورماتيك رو در كشور ما دارن مي‌كشن.
چند روز پيش كرج بودم. با خبر شدم كه تمامي خدمات كامپيوتري هاي كرج رو از طرف اداره اماكن و ارشاد كرج جمع كردن و بخشنامه جديدي رو بهشون ابلاغ كردن. بشنويد چند ماده از مواد بخشنامه :
1 – هيچ مغازه‌اي ( خدمات كامپيوتري) حق اجاره CD را ندارد. خواه فيلم باشد خواه بازي يا نرم‌افزار. اگر بخواهد هم اينكار را بكند بايد از ارشاد مجوز بگيرد. مراحل مجوز گرفتن هم از اين قرار است كه مبلغ ناقابل 500 هزار تومان به حساب ارشاد واريز كرده تا مجوز صادر شود بعد از آن ماهي 90 هزار تومان ناقابل ديگر پرداخت كرده تا ارشاد فيلمهاي مزخرفي را كه تلويزيون بارها پخش كرده و ما هم حاضر به ديدنش نشديم را تحويل آنها بدهد تا اجاره بدهند ( كسي فكر نكنه اين كار كمي شبيه دزدي ميمونه).
2 – هيچ مغازه‌اي ( خدمات كامپيوتري) حق طراحي و چاپ كارت ويزيت را ندارد. چون اخيراً كارت ويزيت مبتذلي پيدا شده كه پس از پيگري متوجه شدن كه كار يك خدمات كامپيوتري بوده است. ( كسي فكر نكنه كه جاي ديگه‌اي هم مي‌تونه كارت ويزيت مبتذل چاپ كنه).
3 - هيچ مغازه‌اي ( خدمات كامپيوتري) حق كپي هيچ CD اي را نداد و اگر كسي خواست CD كپي كند (منظور مشتري است) اول بايد CD خود را به ارشاد برده و مجوز كپي بگيرد بعد اقدام به كپي كند. (تصور كنيد يه بابايي بخواد واسه بچه‌اش بازي بخره چه مشقتي بايد بكشه).
4 – مغازه ها بايد CD هاي سوخته و مستهلكي كه بدستشان مي‌رسد را چك كرده و اگر در آنها (توجه كنيد، در CD هاي سوخته) موارد اشكالي پيدا كردند CD را تحويل داده و لابد آورنده CD را نيز بفروشند.

و صدها موارد خواندني و شنيدني ديگر …
راستي تخطي كنندگان از قوانين بالا براي بار اول به تعطيلي 3 ماهه مغازه و بار دوم به پلمپ دايم مكان كسب روزي محكوم مي‌شوند.

يكي از همين روزها ميدان انقلاب يكي بغل گوشتون مي‌گه :
شو ، پاسور، نوار ، ويندوز 98 ، ويژوال بيسيك ، …


(0) comments


.......................................................................................................................................................

Friday, March 01, 2002

به آخرين آمار وبلاگهاي همسايه تا 22 فوريه توجه كنيد :
الف = 51 ؛ ب = 22 ؛ پ = 13 ؛ ت = 17 ؛ ج = 6 ؛ چ = 5
ح = 7 ؛ خ = 21 ؛ د = 22 ؛ ر = 17 ؛ ز = 10 ؛ ژ = 2
س = 21 ؛ ش = 13 ؛ ص = 2 ؛ ض = 1 ؛ ط = 1 ؛ ع = 8
غ = 7 ؛ ف = 9 ؛ ق = 8 ؛ ك = 18 ؛ گ = 11 ؛ ل = 3
م = 32 ؛ ن = 18 ؛ و = 30 ؛ ه = 12 ؛ ي = 22 ؛ غيره = 7
جمع كل : 445


(0) comments



برگي از خاطرات

روز شماري سرد است اين گامهاي زمستاني‌ام و ببين كه چه آهسته مي‌گذرد در انتظار آمدنت.
مي‌داني؟ من و تو و آغاز زمستان با يكديگر قرابتي ديرينه داريم.
مي‌دانم كه مي‌داني، اين آخرين روزهاي پاييز براي ما هر دو يادآور تولد است. تولد من، تواد تو، تولد همه‌ي گذشته‌ها.
مي‌دانم كه مي‌داني، من و زمستان در انتظار توايم كه بيايي. مي‌داني؟ بهار نيز زمستان سختي است اگر تو نباشي.
مي‌دانم كه مي‌داني، هرگز هيچ فصلي تا به اين اندازه مرا در انتظار خود نكشته است و مي‌داني كه مي‌دانم، تو نيز اين بار به استقبال زمستان خانه را آذين مي‌بندي.
نمي‌دانم كه مي‌داني، زمستان براي ما هميشه فصلي بوده سرشار از خاطرات بد كه اولين كدورتهاي ما يا در زمستان رخ داده و يا از زمستان رخ داده و مي‌دانم اين باران زمستاني خواهد شست تمام غبارهاي تلخ خاطرات زمستانهاي گذشته را اگر تو بيايي.
مي‌دانم كه اين همه را مي‌دانستي، مي‌فهميدي و مي‌ديدي و مي‌دانم باز كه تو خود بهتر مي‌داني؛ اين اولين بار است براي تو مي‌نويسم. اما مطمئنم كه نميداني،
چه مي‌لرزد اين دستم و چه الكن مي‌شود قلمم، وقتي از تو مي‌نويسم.

«تقديم به همسرم، يادگاري از زماني كه دور بوديم – سيزدهم آذر ماه 78»


(0) comments


خب! بلاخره تونستم فرصتي براي نوشتن پيدا كنم. توي اين مدت كه سفر رفته بودم متوجه شدم كه هم حسين آقاي درخشان به ما حالي دادن و اسم گيس گلابتون رو به ليست اضافه كردن و هم دوستان زيادي اومدن و صفحه من رو ديدن.
اول از همه تشكر كنم كه من رو قابل دونستن و بين اين همه گرفتاري وقت گذاشتن و وبلاگ من رو ديدن و دوم از دوستي كه برام ايميل زده بود و خوش آمد گفته بود، ممنونم.
فكر مي كنم ديگه بايد جدي تر به نوشتن فكر كنم. چون حالا خواننده دارم.


(0) comments


.......................................................................................................................................................

Home